فرهنگی، آموزشی

۱۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

جملات طلایی شیطان

فرهنگ گفتاری ما اثری فوق العاده زیادی در شکل گیری رفتار ها ی ما دارد. درک میزان این تاثیر نامحسوس مترتّب بر بررسی چند مقدمه و مثال و در نهایت نتیجه گیری است:

1-    اغلب ما با الفاظِ در ذهنمان فکر می کنیم. کافی است چند لحظه ای به آنچه در ذهنمان به عنوان فکر کردن می گذرد توجه کنیم، آنگاه به وجود و هیمنه این گفتگوی درونی پی می بریم. می بینیم که همواره در حال جفت و جور کردن الفاظ درون ذهنمان برای رسیدن به فکر جدیدی هستیم. به غیر از کسانی که با سالها ریاضت های فکری و عقلی به عقل مستفاد رسیده اند، اغلب ما با الفاظ و کلمات فکر می کنیم.

در این میان نباید فراموش کرد که عقل هم دارای مراتبی است که از جمله آن عقل محض، مُدرِک مفاهیم اولیه، عقل تحلیلگر، مُدرک مفاهیم مجرد و در نهایت عقل، متصل به مفاهیم مجرد می شود. از طرفی بر خلاف قوای دیگر که خودشکوفا هستند، قوه عاقله تنها زمانی بارور می شود که تمرین عقلی صورت بگیرد. رهایی از کمند الفاظ در فرایند تعقل در اواخر مرتبه سوم و مرتبه چهارم عقل اتفاق می افتد که از هر هزار فیلسوف پخته یکی به این مقام می رسد. از این رو قبل از این مرحله، ما در تفکِرمان دربند الفاظیم.

2-    عمده تفکرات ما ناخود آگاه است. چند بار تا بحال به صورت خودآگاهانه فکر کرده ایم؟ اغلب افکار ما بصورت واکنشی در مقابل پدیده های اطراف است و کمتر برای کسی پیش می آید در برخورد با مسئله ای بنشیند همه جوانب مثبت و منفی را بسنجد، به هر کدام نمره دهد و در نهایت بر اساس آن فکر کند، چراکه که فکر بر خلاف وهم، زمان بر است. حالا اگر محاسبه کنید خواهید دیدکه تعداد زیادی از گزاره های قبول شده درذهنمان به صورت ناخودآگاه وارد شده اند.

3-    منشأ ناخود آگاهِ ما،  از وروی های خود آگاه ماست. افرادی مثل یونگ می گویند ناخود آگاه از تکرار تجربه جمعی گذشتگان پدید می آید. اما باید دانست که عمده ناخود آگاه ما از مسائل خودآگاه حسی، خیالی، وهمی و عقلیِ خود ما شکل می گیرد. از تر کیب همین ورودی های انبار شده در خزانه ذهن است که افکار جدید بوجود می آید. به همین خاطر است که اینقدر بر کنترل ورودی های ما تاکید شده است.

نفس چیزی را فراموش نمی کند و فقط ممکن است دستیابی به آن برایش مشکل شود. هر عکس و فیلمی که می بینیم و یا لفظی که می گوییم و می شنویم  و در کل هر چه وارد نفس ما شود تاثیر ناخودآگاه خود را در تفکرات ما می گذارد. خطر ناخودآگاه این است که معیاری برایش نداریم.

از این سه مقدمه به راحتی واضح شد که:

اگر الفاظی که بکار می بریم حامل بارِ درستی نباشند، خود به خود درون نفس را تخریب می کنند.

برای درک بهتر این مطلب چند مثال را بررسی می کنیم:

حدود 15 سال پیس مسئله ای بر سز زبانها افتاده بود که آیا ما اول ایرانی هستیم یا مسلمان. جواب های مختلفی با تحلیل های معمولا ضعیفی ارائه می شد که در نهایت عموم مردم  با استناد به قدمت بیشتر ایران نسبت به اسلام می گفتند ما اول ایرانی هستیم و سپس مسلمان. گذشته از ایرادات زیادی که به این نحو پاسخ ها وارد بود، می شد با کمی دقت به یک مغالطه در این مسئله پی برد. در سوال مطرح شده کلمه اول آمده بود، در حالیکه پشت پرده منظور کسی که آن را طرح کرده بود اولویت و اهمیت بود نه قدمت زمانی. یعنی اگر به دو راهی انتخاب رسیدی کدام را انتخاب می کنی. آن شیطان می دانست که عموم مردم کمتر به تفکر خودآگاه می پردازند و با استدلالی دم دستی می پذیرند ما اول ایرانی بوده ایم. چه بسا فردی که اول را با معنای قدمت می پذیرد، همچنان درونش اسلام را اولویت می دهد. اما این شیطنت درست در سالهایی صورت گرفته بود که محرم با نوروز تلاقی پیدا کرده بود و هر فرد دغدغه مند را به تصمیم گیری فرا می خواند. اینجاست که آن جمله به ظاهر ساده که در ذهن به صورت خودآگاه پذیرفته شده بود، در فضای ناخودآگاه ما بالا می آمد ولی این بار با معنای اولویت ایرانیت. مثلا قنادی که سالها دهه محرم را تعطیل می کرد و به احتمال زیاد این تصمیم را از طریق تفکر واکنشی و نه خودآگاه گرفته بود، در فضایی که ترسیم شد به سادگی با تفکر ناخودآگاه دیگری به مدد الفاظ انبار شده در ذهنش به این نتیجه می رسد که دیگر این کار را نکند حتی در سالهای بعد از این تلاقی.

 بحث قرآنی در اهمیت الفاظ

در سوره مبارکه احزاب آیه شریفه 70 آمده: یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! [خودتان را] از [عذاب‏] خدا حفظ کنید و سخن استوار بگویید.

سدید علاوه بر نهی از استعمال سخنان نادرست به حرف های چند پهلو نیز اشاره می کند. در آیه بعد می فرماید اگر چنین کنید خدا کارهایتان را اصلاح می کند. پس معلوم می شود اگر مراقب الفاظی که می گوییم نباشیم دنیا و در پی آن آخرتمان اصلاح نمی شود. حتی یک جمله نیز سرنوشت ساز است. ما باید مراقب الفاظ باشیم چراکه ما تفکرِ فارغ از الفاظ نداریم. حتی در معنایی دقیق تر در سوره مبارکه ق آیه 18 شریفه آمده: ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید ( انسان)از دهانش هیچ چیزی ادا نکند مگر اینکه نزد او نگهبانى آماده( آن را ثبت می کند).

در عرب به هسته خرمایی که فرد از دهان بیرون می آورد لفظ می گویند و کنایتاً به هر آوای معنی دار و بی معنایی که از دهان خارج می شود، اطلاق می کنند. این آیه می فرماید نه تنها ادای کلمات، حساب و کتاب دارد بلکه هر آنچه تلفظ کنیم در ما اثر گذار است. حتی اصوات به ظاهر بی معنا.

چند نمونه از الفاظِ بی حسابِ متداول

زمانی به فهرست کردن جملات متداولی که در پی هر کدام تفکری غلط پنهان بود، پرداخته شد. اکثر تکه کلام های طنز تلویزیونی از این دستند. اتفاقا جملاتی که با طنز در نفس می نشینند بسیار نافذ ترند:

برو حالشو ببر! یعنی آزادی قوه شهوت و غلبه بر عاقله.

حالا بببینیم چی میشه! همان جمله کلیدی شیطان در تسویف است که بسیاری از بی اردگی ها ریشه در همین جملات تناور شده در نفس دارد.

حالا مگه چی میشه!/ یک شب هزار شب نمیشه!/ همین یک باره!/ خوش باش!/ دلت پاک باشه! همه از جملاتی اند که گناه را کوچک می شمرند.

عیسی به دین خود و موسی به دین خود!/ کسی رو که تو قبر دیگری نمی ذارن! این جمله ها ما را از امر به معروف و نهی از  منکر باز می دارند.

این ها مشتی از خروارها جملات بی حسابی است که شبانه روز استفاده می کنیم. جملاتی که به سادگی می پذیریم و نمی دانیم که به سادگی نمی شود آنها را از نفس خارج کرد. چراکه اینها به دلیل استعمال زیاد مثل سلول های سرطانی و ویروس های کامپیوتری در همه جای نفس رسوخ کرده اند. پس در مقام پیشگیری باید مراقب ورودی های خود باشیم و اینکه هر گزاره ای را به سادگی نپذیریم که اصلاح سرنوشت ما در گرو همین هاست. چند درصد از عادات رفتاری و گفتاری ما خودآگاهند؟ اغلب ما فحش های زیادی را شنیده ایم که به کار نمی بریم، چونکه ابدا صلاحیت کاربرد آنها را نپذیرفته ایم. قدم بعدی تلاش برای پاک سازی نفس از جملات موجود است که نیاز است بدون معطلی به تهیه فهرست و مقابله با آنها بپردازیم و بدانیم که هیچ کس به غیر خود ما برای ما کاری نمی کند. پس هرچه زودتر دست بکار شویم.

الحمد لله ربّ العالمین

 




منبع: Gofteman-bartar.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۷
قاصد

سؤال:


آیا اصلاً وجود نسلی مانند انسان قبل از حضرت آدم بوده است یا نه و اگر بوده دین در این باره چه می‌گوید؟
آیا وجود 124 هزار پیامبر از اولین انسان تا کنون به اثبات رسیده، اگر رسیده است؛ مستندات آن چیست؟


پاسخ: 

سوال شما از دو بخش تشکیل شده است :
سوال اول :
مطلبی را که در خصوص وجود انسان هایی قبل از انسان فعلی که از نسل حضرت آدم(ع) مطرح فرمودید به صورت های گوناگون در روایات مطرح شده است. مثلا امام باقر(ع) به جابر بن یزید می گوید: گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؟ آری به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی. (1)
برخی از اندیشمندان اسلامی بر اساس این روایات معتقدند که «آدم(ع)» نخستین انسانی نبوده که گام بر روی کره خاکی نهاده است، بلکه قبل از او انسان های دیگری بوده اند که به دلایل نامعلومی نسلشان منقرض گشته است.(2)
با جمع بندی آیات و روایات مطرح شده در خصوص وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم می توان به این نتیجه رسید که پیش از حضرت آدم(ع) انسان های تکامل نایافته ای بوده اند که از بینش و آگاهی حضرت آدم(ع) و نسل او برخوردار نبودند این آدمیان در قالب و صورت حیوانی نبوده اند و نیز تنها زندگی غریزی بر آنها حاکم نبوده است. ولی به شکل انسان کنونی که دارای زندگی توأم با آگاهی و مسؤولیت باشند نیز نبوده اند، نسل این انسان ها به دلایلی که فعلا بر ما مجهول است منقرض شده اند و آنگاه خداوند متعال حضرت آدم(ع) را به صورت کاملا مستقل و مجزا با اوصاف و ویژگی های منحصر و مختص به خود از گل آفرید؛ انسانی که دارای آگاهی، بینش، تعقل چشمگیر و.. بود و انسانی که گل سر سبد جهان هستی و نمایانگر اوصاف الهی است.
سوال دوم :
در بحار الانوار روایاتی نقل شده است که تعداد پیامبران را 124 هزار نفر ذکر کرده است. شماری از این روایات عبارت است از:
1. حضرت رسول می‏فرماید: «خداوند 124 هزار پیامبر آفریده و من گرامی‏ترین آنان نزد خداوند هستم . . . و 124 هزار وصی آفریده که علی (ع) گرامی‏ترین آن‏ها نزد خداوند و بهترین ایشان است.» (3)
2 . امام زین العابدین (ع) فرمود: «هر کس دوست دارد 124 هزار پیامبر با او مصافحه کنند، امام حسین (ع) رادر نیمه شعبان زیارت کند; چرا که ارواح پیامبران از خداوند برای زیارت حضرتش اذن می‏گیرند و به آنان اجازه داده می‏شود و پنج نفر از ایشان اولوالعزم هستند». (4)
3 . ابوذر (ره) از پیامبر خدا (ص) سؤال کرد: پیامبران چند نفرند؟ حضرت رسول (ص) فرمود: «124 هزار پیامبر ....(5)
4 . شیخ صدوق (ره) در کتاب اعتقادات می‏فرماید: «عقیده ما (شیعه امامیه) در تعداد انبیا این است که آنان 124 هزار نفرند و هر کدامشان وصی‏ای دارند.» (6)
5. ابوذر نقل می کند که از پیامبر اکرم (ص)،‌ پرسیدم: یا رسول اللّه پیمبران چندند؟ فرمود: یکصد و بیست و چهار هزار، عرض کردم: پیمبران مرسل (که علاوه بر پیغمبرى مقام بالاترى به نام رسالت هم دارند که در تفسیر آن خلاف است) چندند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر، عده‏ى زیادى، گفتم نخستین پیغمبر که بود؟ فرمود: آدم.(7)
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر «المیزان‏» ، بعد از ذکر روایت ابوذر (ره) در تعداد انبیا، می‏فرماید: «قسمت اول این حدیث که مشتمل بر تعداد پیامبران است، از مشهورات است که شیعه و سنی در کتب شان نقل کرده‏اند. صدوق در «خصال‏» و «امالی‏» از حضرت رضا (ع) از پیامبر خدا (ص) و از زید بن علی از اجدادش از امیرالمؤمنین (ع) و ابن قولویه در «کامل الزیارة‏» و سید در «اقبال‏» از امام سجاد (ع) و در «بصایر الدرجات‏» از امام‏باقر (ع) روایت کرده‏اند. (8)
بنابراین، منشا شهرت چنین تعدادی، روایات یاد شده است.
نکته آخر اینکه با توجه به تصریح برخی ازاین روایات مانند آنچه که از ابوذر رحمه الله نقل شد، ابتدای این 124هزار پیامبر حضرت آدم بوده و نسلهای قبل از ایشان از این انبیاء بهره ای نداشته اند. البته اگر دارای عقل و شعور و اختیار بوده باشند پیامبرانی داشته اند که آنها را مانند این نسل از انسانها هدایت و ارشاد کنند. لکن آنچه که مسلم است از این 124 هزار پیامبر کسی اختصاص به نسل های گذشته ندارد.
پی نوشت :
1. شیخ صدوق، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1403هـ.ق، ج 2، ص 450 و نیز علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء‌، 1404هـ.ق ، ج 63، ص 82 - 83.
2. جعفر سبحانی،منشور جاوید، اصفهان، کتابخانه عمومی امیرالمومنین علیه السلام ،1360هـ.ش، ‌ج 4، ص 94 ؛ سیدعلی اکبر قریشی،قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، بیتا، ج 1، و 2، ص 49 - 50.
3.علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء‌، 1404هـ.ق ، ج‏11، ص‏30 .
4. همان، ص‏58 .
5. همان، ص‏32 .
6. همان، ص‏28.
7. احمد جنتی ، نصایح ، قم ، نشر الهادی ، 1382هـ.ش ،‌ ص 371.
8. علامه طباطبائی ،المیزان،پیشین، ج‏2، ص‏144 .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۴
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ق.ظ

ازدواج فرزندان آدم، چگونه بود؟

سؤال:


فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کرده‌اند؟ آیا آنان با خواهران خودشان ازدواج کرده‌اند؟ آیا آنان با همسرانی از جنس ملک یا جن ازدواج کرده‌اند؟ آیا آنان با انسان‌های دیگر ازدواج کرده‌اند؟ اگر با خواهران خود ازدواج کرده باشند با توجه به حرمت ازدواج برادر و خواهر در تمام ادیان و شرایع، چگونه این ازدواج قابل توجیه است؟

 

پاسخ:

در خصوص ازدواج فرزندان حضرت آدم- به یک اعتبار دو دیدگاه وجود دارد. ما هر دو نظر را به طور اجمال نقل می‏کنیم:

1 ـ فرزندان آدم با هم ازدواج نموده‌اند، این ازدواج اشکال ندارد، زیرا در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهی برای بقای نسل بشر غیر از این راه نبوده، ازدواج آنان با یک‌دیگر صورت گرفته است. ناگفته پیداست که دستگاه قانون‌گذاری از آن خداست: «ان الحکم الاللّه؛ هر گونه حکم راجع به خداست».(1) بر این اساس چه اشکال دارد که به طور موقت و از راه ضرورت، برای عده‏ای این گونه ازدواج در آن زمان بلامانع و مباح باشد و برای دیگران عموماً تحریم ابدی شود؟

علامه طباطبایی در توجیه این نظریه و ازدواج در ادیان می‏فرماید:

و اما اینکه چنین ازدواجى در اسلام حرام است و به‌طورى که حکایت شده در سایر شرایع نیز حرام و ممنوع بوده ضررى به این نظریه نمى‏زند، براى اینکه تحریم حکمى است تشریعى که تابع مصالح و مفاسد است، نه حکمى تکوینى (نظیر مستى آوردن شراب) و غیر قابل تغییر و زمام تشریع هم به دست خداى سبحان است، او هر چه بخواهد مى‏کند و هر حکمى بخواهد مى‏راند، چه مانعى دارد که یک عمل را در روزى و روزگارى جایز و مباح کند و در روزگارى دیگر حرام نماید، در روزى که جز تجویزش چاره‏اى نیست تجویز کند و در روزگارى دیگر که این ضرورت در کار نیست تحریم کند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگارى که تجویزش باعث شیوع فحشا و جریحه‏دار شدن عفت عمومى نمى‏شود تجویز کند و در روزگارى دیگر که باعث این محذور مى‏شود، تحریم کند. خواهى گفت که تجویز چنین ازدواجى هم مخالف با فطرت بشر و همچنین، مخالف با شرایع انبیاست... در پاسخ مى‏گوییم: این سخن که ازدواج خواهر و برادر منافى با فطرت باشد درست نیست و فطرت چنین ازدواجى را صرفاً به خاطر اینکه ازدواج خواهر و برادر است نفى نمى‏کند و از آن تنفر ندارد، بلکه اگر نفى مى‏کند و اگر از آن تنفر دارد براى این است که باعث شیوع فحشا و منکرات مى‏شود و باعث مى‏گردد غریزه عفت باطل گردد و عفت عمومى لکه‏دار شود و پر واضح است که شیوع فحشا به‌وسیله‌ی ازدواج خواهر و برادر در زمانى است که جامعه گسترده‏اى از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگارى که در تمامى روى زمین غیر از چند پسر و چند دختر از یک پدر و مادر وجود ندارند و از سوى دیگر مشیت خداى تعالى تعلق گرفته که همین چند تن را زیاد کند و افرادى بسیار از آنان منشعب سازد، دیگر عنوان فحشا بر چنین ازدواجى منطبق و صادق نیست. پس اگر انسان امروز از چنین تماس و چنین عملی نفرت دارد به خاطر علتى است که گفتیم، نه اینکه به حسب فطرت از آن متنفر باشد، به شهادت اینکه مى‏بینیم مجوسیان در قرن‌هایى طولانى (به‌طورى که تاریخ ذکر مى‏کند) ازدواج بین خواهر و برادر را مشروع مى‏دانستند و از آن متنفر نبودند و هم اکنون به‌طور قانونى در روسیه (به‌طورى که نقل شده) و نیز به‌طور غیر قانونى یعنى به عنوان زنا در اروپا انجام مى‏شود».(2)

2 ـ در اینجا احتمال دیگرى نیز هست که گفته شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان‏هاى پیشین ازدواج کرده‏اند. زیرا طبق روایاتى آدم اولین انسان روى زمین نبوده، مطالعات علمى امروز نیز نشان می‌دهد که نوع انسان احتمالاً از چند میلیون سال قبل در کره زمین زندگى می‌کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم تاکنون زمان زیادى نمی‌گذرد، بنا بر این باید قبول کنیم که قبل از آدم انسان‏هاى دیگرى در زمین می‌زیسته‏اند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بوده‏اند، چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقی‌مانده‌ی یکى از نسل‏هاى پیشین ازدواج کرده باشد. ولى همان‌طور که گفتیم این احتمال با ظاهر آیه‌ی 1 سوره‌ی نساء چندان سازگار نیست.(3)

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ یوسف (12) آیه 40.

2 ـ ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین،‏ ج 4، ص229 -230

3 ـ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353ش، ج3، ص247.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۲
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ق.ظ

اسرار نام های حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

اسرار‌ نام‌های‌ حضرت فاطمه(س)

حضرت امام صادق (ع) فرمودند که مادر ما نزد خداوند تعالی 9 اسم دارد.

فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.


فاطمه:

رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)

و نیز امام صادق (ع) فرمود: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.

 

صدیقه:

زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد.

رسول خدا به امیرالمومنین فرمود: یا علی، من به فاطمه سفارش‌هایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.

 

مبارکه:

برکت به معنای خیر فراوان است و از فاطمه نسل فراوانی به عالم اسلام هدیه شده . لذا در بعضی از تفاسیر آمده است که در آیهی « انا اعطیناک الکوثر» ( ای رسول گرامی ما به تو خیر کثیر عطا کردیم) منظور، فاطمه (س) است.

 

طاهره:

امام باقر (ع) فرمود: زیرا او از هر ناپاکی ظاهری و هر گونه ناپاکی دامن، مبری است.

و نیز طبق روایات متعدد، آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) درباره حضرت فاطمه  نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زیرا هر گونه رجس و پلیدی و ناپاکی از وجود مقدسش دور است.

 

زکیه:

زکاه هم به معنای رشد و نمو و هم به معنای طهارت است، بنابراین زکیه هم یعنی از فاطمه نسل پرباری پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اینکه او وجودی است پاک و طاهر .

 

راضیه:

زندگی کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نیز با تلاش و سختی همراه بود. او زندگی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشت ولی هرگز لب به شکایت باز نکرد، بلکه همواره خدای بزرگ را شکر می‌کرد و راضی بود د.

روایت شده روزی رسول خداحضرت فاطمه را دید که لباس خشنی بر تن داشت و با دست‌های مبارکش آسیاب می‌کرد در حالیکه طفل کوچک خود را هم شیر می‌داد. رسول خدا گریان شد و فرمود: ای دخترکم، تلخی این دنیا را بچش، برای رسیدن به شیرینی آخرت.

 

حضرت فاطمه نه تنها لب به شکایت باز نکرد، بلکه عرض کرد: ای رسول خدا، من خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم.

 

و نیز روزی امیرالمومنین از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد برای فاطمه مستخدمه ‌‌ای بگیرد، اما رسول خدا تسبیح فاطمه را به آنها تعلیم فرمود. حضرت زهرا پس از شنیدن این دستور پیغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضیم.

 

مرضیه:

تمام کارهای حضرت فاطمه مورد رضایت خدا و رسول بود. رسول خدا هیچ گاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهی می‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) .

این چنین است که رسول خدا رضای فاطمه را رضای خدا می‌دانست و می‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب می کند و از رضایت او راضی می‌شود.

 

محدثه:

امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و با او سخن می‌گفتند.

در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.

 

زهرا:

امام صادق فرمود: زیرا نور آن بانوی مکرمه در یک روز سه بار برای امیرالمومنین می‌درخشید، و چون در محراب عبادت می‌ایستاد نور درخشنده او برای اهل آسمان می‌ درخشید همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد.

 

* برخی نامهای دیگر حضرت فاطمه (س)

حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شریف)، سیده (بانوی محترم)، عذراء (پرده نشین)، حوراء (فرشته، حوریه)، مریم کبری (مریم برتر)، نوریه (تابناک، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (یاری‌شده) است.



منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۷
قاصد