فرهنگی، آموزشی

سؤال:

یاران واقعی امام زمان(عج) چه کسانی هستند؟

 

پاسخ:

یاران واقعى امام زمان کسانى اند که شناخت کامل و راستین وجود گران قدر امام زمان ( عج ) ، این ذخیره بزرگ خداوندى داشته باشند . اهتمام بر شناخت امام ، لزوم تبعیت وى را در پى خواهد داشت و پیروى از امام نیز ما را در مسیر تربیت الهى قرار خواهد داد . انسان با شناخت صفات و ویژگى هاى پیشوایان ، خود را به صفات ممتاز آنان نزدیک مى سازد و راه کمال را در پیش مى گیرد . اندیشه در نام ها و نشان هاى او ، تأمل در نامه ها و فرمان هاى او ، تفکر در حکمت و اسرار غیبت ، تدبر در هدایت معنوى و ولایت تشریعى و تکوینى ، در گستره شناخت امام قابل توجه است . در روایت هاى فراوانى از امامان معصوم علیهم السلام نیز به شناخت امام زمان ( عج ) تأکید شده است . رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید : مَنْ ماتَ ولَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زمانِهِ مات مَیْتَه الجاهلّیه . هر که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد ، در مرگ جاهلیت مرده است . همچنین یاران واقعى امام مهدى کسانى اند که ایمان و اعتقاد راستین دارند . . ایمان ، از مهم ترین سرمایه هاى انسان خداجوست . پایدارى ، رشادت و فداکارى مؤمن ریشه در ایمان حقیقى وى دارد . یاران راستین مهدى از مؤمنانى هستند که ایمان شان آنها را به مرحله اى رسانده که هر گونه شک و شبهه اى را از دل شان زدوده است . همان کسانى که به نقل از روایت هاى بزرگان دین ، ترنم روح بخش تلاوت قرآن و مناجات شبانه آنان ، همچون صداى زنبوران عسل درهم مى پیچد و از شب تا صبح به راز و نیاز با خداى خویش مشغولند . ( آنان کسانى هستند که ) خدا را با بصیرت درون شناخته اند و ایمان به خدا در اعماق جان شان نفوذ کرده است . در راه تقویت ایمان و اجراى دستورهاى الهى از هیچ چیز هراس ندارند و از نکوهش هیچ سرزنش کننده اى بیم به دل راه نمى دهند . اینان مصداق این آیه قرآنى هستند که : . . . به زودى خداوند قومى را که آنها را دوست مى دارد و آنها ( نیز ) او را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و بر کافران سرافراز و مقتدرند ، به نصرت اسلام برمى انگیزد . ( مائده : 54 ) مؤمنان واقعى ، کسانى هستند که تنها به خدا عشق مى ورزند و جز به خشنودى او نمى اندیشند « یُحبهّم و یحبّونه » در برابر برادران دینى شان فروتن هستند « اَذّلهٌ على المؤمنین » با کافران ستم گر و کج اندیش ، سرسخت ، خشن و در برابرشان سرافرازند « اَعزّهٌ على الکافرین » براى بسط عدل و اجراى فرمان هاى الهى همواره در حال جهاد فى سبیل الله هستند « یجاهدون فى سبیل ا . . . » و در جهت نابودى کافران و برچیدن بساط ستم گران ، کوشا و از هیچ ملامتى پروا ندارند « ولایخافون لومَه لائم » . همه این ویژگى ها در انسان مؤمن ، از اعتقاد حقیقى او به خدا و ایمان به مقصد اصلى هستى نشئت گرفته است . آنان به چنان شهامتى رسیده اند که از شکستن سنت هاى غلط و مخالف و ایستادگى در مقابل باورهاى نادرست محیط و هجوم افکار عوامانه و محافظه کاران منحرف هیچ گونه تردیدى به خود راه نمى دهند . آرى به دست آوردن چنین موفقیتى افزون بر کوشش خود فرد ، به سبب فضل خداوند است که به هر کس بخواهد و شایسته ببیند ، عطا مى کند که « ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤتیه مَنْ یَشاءُ » . بر این اساس یاران مهدى ( عج ) به معرفت خدا رسیده اند و ایمان به خدا در اعماق جان شان نفوذ کرده و در گفتار و رفتارشان نمود یافته است . ویژگى دیگر یاران واقعى حضرت مهدى عبادت است . آنان پارسایان شب اند که تا بامدادان به ذکر و راز و نیاز و بر قیام و قعودند . آتش عشق به معشوق و معرفت به ذات بارى تعالى ، خواب را از دیدگان آنان ربوده است . مردانى که شب هنگام زمزمه تلاوت قرآن و ذکر مناجات شان ، همچون صداى زنبوران عسل در هم بپیچد و هیبت الهى ، آنان را به قیام وادارد و بامدادان سوار بر مرکب ها شوند آنان راهبان شب اند و شیران روز . این همه ، حاصل ایمان نهفته در قلب آنان است و هرچه درجه ایمان آنها بالاتر رود ، این گونه اعمال نیز در زندگى شان فزونى خواهد یافت و هیچ مانعى بر سرراه آنان نخواهد ماند . جهاد و کوشش ، نه تنها آنها را از عبادت و راز و نیاز به درگاه الهى باز نمى دارد ، بلکه سبب مى شود تا حلاوت ایمان را بیشتر بچشند و همه کارها و رفتارهاى خود را جلوه الهى دهند که چه رنگى بهتر از رنگ الهى ! صِبْغَهَ اللّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَهً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ . ( بقره : 138 ) رنگ الهى و چه رنگى نیکوتر از رنگ الهى و ما او را پرسش مى کنیم . خلاصه آنکه یاران مهدى ( عج ) از عابدان شب و شیران روزند و به رفتارهاى خود رنگ الهى مى دهند . یاران واقعى مهدى آمران به معروف و ناهیان از منکر اند . رسالت حضرت مهدى ( عج ) و یاران با وفایش ، احیاى دین خدا و اتمام رسالت انبیا و اولیا و اصلاح زمین از بدعت ها و ظلم هایى است که ظالمان و فاسدان بر زمینیان تحمیل کرده اند . منتظران حقیقى مهدى مى خواهند نقاب تزویر را از چهره مزوران برکشند و رسالت شان را در برپایى قسط و عدل مى دانند : « یَمْلا الْاَرْضَ قِسطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً » . سیره رسول گرامى اسلام و امامان معصوم علیهم السلام مبتنى بر امر به معروف و نهى از منکر بود و از بدو دوران کودکى تا واپسین لحظه هاى حیات ، همواره بر آن اساس رفتار کرده اند . یعقوب سراح خدمت امام صادق علیه السلام مى رسد ، در حالى که حضرت در کنار گهواره فرزندش حضرت موسى بن جعفر ایستاده بود و با او سخن مى گفت . یعقوب مى گوید من نشستم تا امام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد ، پس برخاستم . امام صادق علیه السلام به من فرمود : نزدیک سرورت بیا و او را سلام گوى . من نزدیک گهواره رفتم و به کودک سلام کردم . امام موسى بن جعفر علیه السلام از درون گهواره با زبانى فصیح و گویا سلام را پاسخ گفت و فرمود : ِذْهَبْ وَتَغَیَّرْ اسْمَ اْبنَتِکَ الَّتى سَمَّیتها اَمْسِ فانّه اسمٌ یُبِغُضُه اللهُ . برو آن نام را که دیروز بر دخترت نهاده اى ، تغییر ده زیرا آن اسم را خدا دشمن دارد . آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود : به دستور فرزندم عمل کن تا هدایت یابى . من نیز به دستور آن حضرت عمل کردم و نام دختر یک روزه ام را تغییر دادم . بنابراین ، یکى از صفت هاى برجسته یاران حجت ، امر به معروف و نهى از منکر است . امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه « الَّذینَ إِنْ مَکَّنّاهُمْ فِى اْلأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَهُ اْلأُمُورِ » ، مى فرماید : براى آل محمد صلى الله علیه و آله ، مهدى و اصحاب او ، خداوند متعال مشارق و مغارب زمین را به تصرف آنها درآورد . و دین را آشکار سازد و خداوند متعال به وسیله او و یارانش بدعت ها و باطل را از بین مى برد ، همچنان که سفیهان ، حق را بمیرانند تا جایى که اثرى از ظلم دیده نشود و امر به معروف و نهى از منکر خواهند کرد و عاقبت کارها به دست خداست . ولایت مدارى از دیگر اوصاف اصحاب واقعى امام مهدى ( عج ) است . امامت و رهبرى ، از ارکان دین اسلام و محور و اساس همه کارها اعم از عبادى و غیرعبادى است . حضرت على علیه السلام در این باره مى فرماید : و اَنَّه لَیَعْلَمُ اَنّ مَحَلّى مِنها مَحلَّ القُطبِ من الرَّحا . و او ( ابوبکر ) خوب مى دانست من در گردش حکومت اسلامى ، همچون محور سنگ هاى آسیابم ( که بدون آن آسیاب نمى چرخد ) . همه اعمال فردى و اجتماعى مردم باید تحت تأثیر امامت باشد . از این رو ، ایمان به رهبرى ، زمینه ساز رستگارى مسلمانان است . مسلمانان صدر اسلام با ایمان و اطاعت از رهبرى و پیامبر ، در مدتى بسیار کم از حضیض ذلت به اوج عزت رسیدند چرا که به فرمان خدا به آنچه پیامبر مى فرمود ، گردن مى نهادند : « وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » . ( حشر : 7 ) بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله ، پیروان آن حضرت همان عقیده و ایمان را به ائمه اطهار علیهم السلام داشته اند و یاران حجت علیه السلام نیز بیش از همه به امام زمان علیه السلام ارادت دارند که این عشق و ایمان ، از وجود آن حضرت سرچشمه مى گیرد . یَتَمَسّحوُنَ بِسَرْجِ الامام علیه السلام یَطْلُبُونَ بذلک الْبَرَکَهَ . آنان براى تبرک ، دست خویش را به زین اسب امام مى کشند و بدین سان تبرک مى جویند . انسان خداجو به واسطه عشق به امام ، سر از پا نمى داند ، براى اطاعت و اجراى فرمان هاى او شب و روز را نمى شناسد و در راه فرمان بردارى او مطیع تر از یک کنیز نسبت به مولایش است و در هنگام بروز خطر ، براى دفاع از وجود او جانش را فدا مى کند . این عشق و علاقه میان امام و یارانش ، به حدى به هم گره خورده است که « آنچه شخص امام بدان وصف شده است ، آنان نیز به آن توصیف گشته اند . هنگامى که به طرف مکانى حرکت مى کنند ، ترس از آنان ، پیشاپیش در دل مردمان مى افتد . آنان دست از شمشیر خود در پیکار با دشمنان دین ، بازنمى گیرند تا آنکه خداى تعالى راضى شود و این همه ، به سبب آن است که یاران مهدى شیعه کاملى براى مولاى خود هستند و افعال و صفات شان مطابق افعال و صفات امام است » . یاران واقعى حضرت مهدى شجاع و پر توان هستند . ترس ، از خصلت هاى ناپسند یک انسان و برگرفته از ضعف ایمان ، سستى یقین و ناتوانى نفس است : « شِدّهُ الجُبنْ مِن عَجز النفس و ضعف الیقین » . شخصى که به رحمت الهى و پاداش روز جزا یقین ندارد ، همواره در نوعى بیم و هراس به سر مى برد . ترس از آن دارد که هر لحظه دفتر عمرش بسته شود و از این دیار کوچ کند اما شخص با ایمان در دنیایى پر از امید به سر مى برد و در همه مشکلات تکیه گاهش خداست و یقین دارد که « ولله العّزه و لرسوله و للمؤمنین » . ( منافقون : 8 ) با چنین اعتقادى ، دلیلى ندارد که فرد احساس ضعف و ترس کند ، بلکه ترس را عار و ننگ و نقصى براى خود مى داند و براى دورى از آن مى کوشد : « اِحْذَروا الجبُن فانَّهُ عارٌ و منقَصَهٌ » . یاران مهدى که قلب شان لبریز از عشق به خدا و یقین به روز جزا و یارى پروردگار است ، از هیچ کس هراسى به دل ندارند . لولا اَجلُ الذى کتَب اللهُ عَلیهم لَمْ تَسْتَقِرَّ ارواحُهم فى اجسادِهم طَرفَهُ عینى شوقاً الى الثواب و خوفاً من العقاب . اگر نبود اجلى که براى آنها نوشته شده است ، براى لحظه اى ارواح شان در کالبد جان شان آرام نمى گرفت ، از شوق یاران مهدى ( عج ) با تکیه بر خداوند ، هیچ گونه ترسى در دل ندارند و براى هم نشینى با اولیاى الهى و قرب به خداوند ، بالاترین آرزوى آنان شهادت است . دل هاى پولادین اما نورانى ، از دیگر ویژگى یاران واقعى امام مهدى ( عج ) است . از دیگر صفت هاى یاوران مهدى ( عج ) ، قلب قوى و پولادین آنهاست که از آنان در روایت هاى مختلف به پاره اى آهن یاد شده است : تجیى ءُ الرّایاتُ السُّودُ مِنِ قِبَل المشرق کانّ قلوبهم زُبَرُ الحدید . ( در زمان ظهور حضرت مهدى ( عج ) ) پرچم هاى سیاه از جانب شرق خواهد آمد که برگرد آنها افرادى هستند با دل هایى همچون پاره هاى آهن سخت و محکم . در روایتى دیگر هم مى خوانیم که قلب هاى آنها حتى سخت تر از پاره هاى آهن است : « و اِنّ قلبَ رجل منهم اشدُّ من زُبُرالحدید دل هاى آنها ( یاران مهدى ( عج ) ) از پاره هاى فولاد محکم تر است » . آرى پنجره قلب هاى آنها رو به آسمان معنا گشوده شده است و دل هاى خویش را به ریسمان الهى پیوند داده اند . آنان خانه هاى دل خود را با قندیل هاى ایمان روشن کرده اند : « کَانَّ قلوبَهُمْ الْقَنادیلُ وَهُمْ مِنْ خَشْیَهِ اللّه مُشفِقوُنَ » . اینان با پشتوانه اى بزرگ از ایمان واقعى به خدا و یقین به روز جزا و هدفى مقدس ، همچون مشعل هایى فروزانند که دل هاى استوارشان بسان قندیل هاى نور در سینه سترگشان آویخته است . این رادمردان تنها به خداى خویش دل داده اند و تنها از او هراس دارند و قلب شان را به یاد او قوت بخشیده اند که « أَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ » . ( رعد : 28 ) نتیجه آنکه : انقلابى بزرگ و جهانى ، نیازمند رهبران و مدیرانى لایق ، کارکشته ، وارسته و پرتوان است که هم پیروزى‌اش تأمین گردد و هم اهداف و برنامه‌هاى فراگیر آن تحقق یابد . بستر زمان و تاریخ ، دروازه ورودى انسان‌ها به دانشگاه مهدوى است دانشگاهى که در آن ملیّت و قومیّت ، مذهب ، نژاد ، مقطع زمانى و . . . مطرح نیست بلکه فراملى ، قومى ، نژادى و انسانى است . براین اساس قیام مهدوى ، به حدى گسترده و فراگیر است که در قلمرو آن ، همه ملیت‌ها و گروه‌ها - از گذشته تا حال و آینده - حضور دارند و حتى ملائکه الهى نیز در آن به ایفاى نقش مى‌پردازند . پس از آنجایى که در میان یاران حضرت ، پیامبران و اولیاى الهى ( چون عیسى ، یوشع ، خضر ، اصحاب کهف و . . . ) و هم از اصحاب پیامبر اسلام و امیرمؤمنان « ع » ( چون سلمان و مالک ، ابوذر و . . . ) حضور دارند ، مى‌توان گفت آنان عصاره تاریخ خواهند بود . علاوه بر آن که خود حضرت مهدى ( عج ) ادامه دهنده راه همه پیامبران و اوصیا و دارنده همه سنن و مواریث آنان است به طور طبیعى یارانش نیز دارنده این میراث گران بها خواهند بود . البته در مجامع روایى بر 313 یار خاص آن حضرت تاکیدات ویژه‌اى شده و اوصاف و خصلت‌هایى براى آنان شمارش شده است که نشان مى‌دهد واقعاً آنان انسان‌هاى برتر ، شایسته و برگزیده هستند و توان انجام این مأموریت بزرگ الهى را دارند . روایات در مجموع این انسان‌ها را به دو بخش تقسیم کرده است . یک یاران خاص دو یاران عام ( یاوران ) . اما دسته نخست : یاران ویژه حضرت مهدى سیصد و سیزده نفرند . احادیث فراوانى در ستایش این گروه ممتاز وارد شده و در قرآن کریم آیاتى است که به آنان تأویل شده است . از امام باقر و صادق ? در تأویل این سخن خداوند متعال : ? وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّهٍ مَعْدُودَه‌أ ? و اگر عذاب را تا چندگاهى از آنان به تأخیر افکنیم‌أ نقل شده که فرمود : أ أُمَّهٍ مَعْدُودَهٍ یَعْنِى عِدَّهً کَعِدَّهِ بَدْرٍ قَالَ یَجْمَعُونَ لَهُ فِى سَاعَهٍ وَاحِدَهٍ قَزَعاً کَقَزَعِ الْخَرِیفِ آید ، کسى که قبلًا ایمان نیاورده یا خیرى در ایمان آوردن خود به دست نیاورده ، ایمان آوردنش سود نمى‌بخشد . فرمود : یَعْنِى خُرُوجَ الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ مِنَّا . سپس فرمود : یَا أَبَا بَصِیرٍ طُوبَى لِشِیعَهِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِى غَیْبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِى ظُهُورِهِ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونیعنى خروج قائم منتظر ما ، سپس فرمود : اى ابا بصیر ! خوشا به حال شیعیان قائم ما ، کسانى که در غیبتش منتظر ظهور او هستند و در حال ظهورش نیز فرمانبردار اویند ، آنان اولیاى خدا هستند که نه خوفى بر آنهاست و نه اندوهگین مى‌شوند .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۵۳
قاصد
پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۴۹ ق.ظ

اسلام گرایی در اروپا

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۴۹
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۵ ق.ظ

«الله» واقعاً آرامش بخش است ...

یک پژوهشگر هلندی غیرمسلمان چندی پیش تحقیقی در دانشگاه آمستردام انجام داده و به این نتیجه رسیده بود که ذکر کلمهی جلاله «الله» و تکرار آن و نیز صدای این لفظ، موجب آرامش روحی میشود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور میکند.

این پژوهشگر غیرمسلمان هلند طی گفتوگویی در این باره گفت: «پس از انجام تحقیقاتی سه ساله که بر روی تعداد زیادی مسلمان که قرآن میخوانند و یا کلمهی «الله» را میشنوند، به این نتیجه رسیدم که ذکر کلمهی جلالهی «الله» و تکرار آن و حتی شنیدن آن، موجب آرامش روحی میشود و استرس و نگرانی را از بدن انسان دور میکند و نیز به تنفس انسان نظم و ترتیب میدهد.»

وی در ادامه افزود: «بسیاری از این مسلمان که روی آنان تحقیق میکردم از بیماریهای مختلف روحی و روانی رنج میبردند. من حتی در تحقیقاتم از افراد غیرمسلمان نیز استفاده کرده و آنان را مجبور به خواندن قرآن و گفتن ذکر «الله» کردم و نتیجه باز هم همان بود. خودم نیز از این نتیجه به شدت غافلگیر شدم، زیرا تأثیر آن بر روی افراد افسرده، ناامید و نگران، تأثیری چشمگیر و عجیب بود.»

این پژوهشگر هلندی همچنین گفت: «از نظر پزشکی برایم ثابت شد که حرف «الف» که کلمهی «الله» با آن شروع میشود، از بخش بالایی سینهی انسان خارج شده و باعث تنظیم تنفس میشود، به ویژه اگر تکرار شود و این تنظیم تنفس به انسان آرامش روحی میدهد. حرف «لام» که حرف دوم «الله» است نیز باعث برخورد سطح زبان با سطح فوقانی دهان میشود. تکرار شدن این حرکت که در کلمهی «الله» تشدید دارد نیز در تنظیم و ترتیب تنفس تأثیرگذار است. اما حرف «ها» حرکتی به ریه میدهد و بر دستگاه تنفسی و در نتیجه قلب تأثیر بسیار خوبی دارد و موجب تنظیم ضربان قلب میشود.

 

«الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله ألا بذکر الله تطمئن القلوب»

منبع: وب‌سایت دانلود به سبک آخرالزمان
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۱۵
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ

چرا سجده می‌کنیم؟؟؟!!!

سجده چرا ...

یکی از معضلات عصر الکترونیک و به دنبال آن زندگی‌های الکترونیکی صدمات و لطمات ناشی از امواج تکنولوژی‌های این عصر برای کاربران می‌باشد. تجهیزات صوتی و تصویری، تلفن همراه، رایانه و ... یک دانشمند غیرمسلمان (از اروپا) تحقیقاتی را مبتنی بر یافتن راهکاری برای خارج کردن امواج الکترومغناطیسی که به بدن آسیب می‌رساند، انجام داده است. 



Description: http://ravazadeh.com/fa/images/stories/saj01.jpg


سجده

بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می‌کند. شما امواج الکترومغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می‌کنید و نمی‌توانید کنار هم بگذارید و ناخواسته این امواج را دریافت می‌کنید.




هم‌چنین از طریق لامپ‌های روشن که حتی برای یک ساعت هم خاموش نمی‌شوند. شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترومغناطیس دریافت می‌کنید. به عبارت دیگر شما با امواج الکترومغناطیس شارژ می‌شوید بدون این که بفهمید!

سردرد می‌گیرید!

احساس ناراحتی می‌کنید!

تنبلی در کار و درد در مکان‌های مختلف!

این را فراموش نکنید وقتی بعضی از این علایم را احساس کردید!

راه‌حل همه‌ی این‌ها چیست!!؟؟

با گذاشتن پیشانی‌تان بیشتر از یک بار بر زمین، زمین امواج الکترومغناطیس مضر را تخلیه خواهد کرد!

این شبیه وصل کردن ساختمان‌هایی است که احتمال برخورد سیگنال‌های الکتریکی (مانند رعد و برق) وجود دارد به زمین است تا امواج از طریق زمین تخلیه شود. بنابراین سر را بر خاک بگذارید تا امواج الکتریکی مثبت تخلیه شود!

آنچه این تحقیق را بیشتر شگفت انگیز می‌کند:‌ بهتر است که پیشانی‌تان را بر خاک بگذارید! و آنچه شگفت‌انگیزتر است این که: بهترین راه که پیشانی‌تان را بر خاک بگذارید حالتی است که رو به مرکز زمین باشید چرا که در این حالت امواج الکترومغناطیس بهتر تخلیه خواهد شد و بیشتر تعجب خواهید کرد وقتی بدانید بر اساس اصول علمی ثابت شده که مکه مرکز زمین است و کعبه درست مرکز زمین است!

 

Description: http://ravazadeh.com/fa/images/stories/saj05.jpg



بنابراین سجده در نمازتان:

بهترین راه برای تخلیه‌ی سیگنال‌های مضر از بدن است!

این همچنین کمال مطلوب برای نزدیکی به قادر مطلق است، او که جهان را این گونه خلاق آفرید! ما به خاک نمی‌افتیم تا امواج الکترومغناطیس تخلیه شود، بلکه برای اطاعت خدای قادر متعال سجده می‌کنیم! ما به فرمان خدا اعتقاد داریم که همیشه در آن معرفتی است! ایمان ما به خاطر آفریننده است! او همه چیز را می‌داند! اما از آنجا که دلیل علمی وجود دارد لازم است به مردم نشان داده شود تا هر آنچه مسلمانان انجام می‌دهند را ببینند؛ این برای همه خوب است!



 محسن غفوریان ـ سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۱۳
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ

چرا صدای اذان روی کره‌ی زمین قطع نمی‌شود؟

صدای اذان روی کره‌ی زمین قطع نمی‌شود


«عبدالحمید الفاضل» پژوهش‌گر اماراتی گفت: «صدای اذان در کره‌ی زمین تمام شبانه روز قطع نمی‌شود و در هر منطقه‌ای به پایان برسد، بلافاصله در جای دیگری آغاز می‌شود.»


وی توضیح داد که گفتن اذان 4 دقیقه زمان لازم دارد و زمین دارای 360 خط فرضی از قطب شمال به قطب جنوب است که معادل 360 درجه می‌باشد. 


هنگامی که مثلاً ظهر شرعی در خط یک شروع می‌شود، 4 دقیقه طول می‌کشد تا ظهر شرعی در خط 2 آغاز شود و این مدت معادل زمانی است که در خط یک اذان گفته می‌شود به این ترتیب، 360 ضربدر 4 می‌شود 1440 که معادل 24 ساعت است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۱۳
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

چرا نباید شلوار تنگ پوشید؟


بررسی‌های اخیر نشان می‌دهند تعداد، شکل و حرکت اسپرم مردان نسبت به 30 سال گذشته تا حد زیادی آسیب‌ دیده است. زندگی مدرن امروزی، آثار زیان‌بار زیادی روی دستگاه تناسلی مردان و زنان داشته است. حیات هر عضوی در بدن، به گردش خون و اکسیژن‌رسانی مناسب به آن بستگی دارد. به همین دلیل وقتی جریان خون به قلب مختل می‌شود، دچار سکته‌ی قلبی می‌شویم.

لباس‌های نامناسب و نشستن طولانی‌ مدت به‌خصوص در وضعیت‌های خاص نیز جریان خون ناحیه‌ی دستگاه تناسلی را مختل می‌کند و گاهی آن را تا حد زیادی کاهش می‌دهد. علاوه بر این، تحت‌ فشار قرارگرفتن اعصاب این ناحیه نیز مزید بر علت‌ می‌شود و آسیب‌های وارده را دو چندان می‌کند پس بهتر است به شلواری که می‌پوشید بیش‌تر بیندیشید. اما چرا و چگونه؟
برای حفظ سلامت جسم، در طراحی لباس باید آناتومی و فیزیولوژی قسمتی از بدن که لباس برای آن طراحی می‌شود، در نظر گرفته شود. این امر معمولاً در کارخانه‌هایی که لباس استاندارد تهیه می‌کنند، رعایت می‌شود، ولی خیلی از تولید‌کنندگان پوشاک، فقط به سود خود می‌اندیشند و سلامت و بهداشت اعضای بدن مصرف‌کننده برای آن‌ها اهمیتی ندارد.

امروزه تعداد بسیار زیادی از شلوارهای بسیار تنگ از پارچه‌های سخت دوخته می‌شوند. میزان پارچه‌ی این شلوارها، تقریباً یک سوم شلوارهای معمولی و استاندارد است. از طرفی چون از جنس نامرغوب تهیه می‌شوند، زود استهلاک پیدا‌ می‌کنند و مصرف‌کننده مجبور می‌شود شلوار جدیدی تهیه ‌کند. شلوارهای تنگ و فاق کوتاه، جریان خون دستگاه تناسلی را به‌شدت مختل می‌کنند. این وضعیت در حالت نشسته بدتر می‌شود.

متأسفانه پوشیدن لباس نامناسب در ناحیه‌ی دستگاه تناسلی، باعث ایجاد علایم خاصی نمی‌شود که فرد متوجه آن شود، ولی در درازمدت آسیب‌هایی به وجود می‌آید که ممکن است غیرقابل برگشت باشند. علت این‌که بیضه‌ها خارج از بدن قرار دارند، این است که برای عملکرد طبیعی، درجه‌ی حرارت آن‌ها باید 5/0 درجه‌ی سانتی‌گراد از درجه‌ی حرارت بدن کمتر باشد، بنابراین هر عاملی که باعث افزایش درجه‌ی حرارت آن‌ها شود، باعث آسیب به فرآیند تولید نطفه‌ی مردان (اسپرم) می‌شود؛ به عنوان مثال در بیماری شایع واریکوسل، وریدهای اطراف بیضه متسع می‌شوند. این اتساع وریدها باعث افزایش درجه‌ی حرارت بیضه‌ها و آسیب به تولید اسپرم و ناباروری مرد می‌شود.

لباس زیر و شلوارهای تنگ فاق کوتاه از جنس پارچه‌ی سخت با 3 مکانیسم باعث آسیب به بیضه‌ها می‌شوند: «مختل ‌شدن جریان خون ناحیه‌ی تناسلی، اختلال در تهویه‌ی آن و بالا رفتن درجه حرارت بیضه‌ها.» نزدیک‌ ‌شدن و چسبیدن بیضه‌ها به بدن و یکی شدن درجه‌ی حرارت آن‌ها با بدن‌ در درازمدت باعث وارد آمدن آسیب به تولید اسپرم می‌شود. لازم به ذکر است که درجه‌ی حرارت ایده‌آل برای تولید اسپرم طبیعی، تقریباً ۳۳ درجه‌ی سانتی‌گراد است.

در دستگاه تناسلی مردانه، قسمتی به نام «میاندوراه» یا در اصطلاح پزشکی «پِرینه» وجود دارد. میاندوراه در ناحیه‌ی بین مقعد و قاعده‌ی کیسه‌های بیضه قرار دارد و اعصاب مهم دستگاه تناسلی از این قسمت عبور می‌کنند. هر عاملی که باعث ضربه یا اختلال در این قسمت شود، اعصاب آن را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهد و این موضوع باعث اختلال در نعوظ می‌‌شود. شلوارهای تنگ و فاق کوتاه، یک درز دوخت سفت در خط وسط دارند که ناحیه‌ی میاندوراه را به‌شدت تحت ‌فشار قرار می‌دهد. در حدود ۱۵ درصد افرادی که دوچرخه‌سواری حرفه‌ای انجام می‌دهند، به علت فشار مداوم به ناحیه‌ی میاندوراه که باعث اختلال در عصب‌گیری و اختلال در خون‌رسانی ناحیه‌ی دستگاه تناسلی می‌شود، دچار ناتوانی جنسی می‌شوند، یعنی همان اثری که شلوارهای تنگ و فاق کوتاه در درازمدت بر بدن دارند. افرادی که در تمام طول روز شلوارهای تنگ می‌پوشند، ممکن است لکه‌های قهوه‌ای رنگی را در کشاله‌ی ران خود ببینند که همان قارچ پوستی است.

عرق انسان به خودی خود بویی ندارد، ولی سطح پوست بدن ما از هزاران نوع میکروب پوشیده شده است. اگر راه مناسبی برای تبخیر عرق وجود نداشته باشد، در سطح پوست جمع می‌شود و توسط باکتری‌ها تجزیه می‌شود. با تجزیه‌ی عرق توسط باکتری‌ها، مواد شیمیا‌یی آزاد می‌شوند که بوی بدی دارند. بوی عرق در 2 قسمت از بدن خیلی آزار‌دهنده است، این دو ناحیه عبارت‌اند از: «زیربغل‌ها و ناحیه‌ی دستگاه تناسلی.» علت این بوی زننده، تولید پروتئین و مواد چربی به‌وسیله‌ی غدد عرق این نواحی است که باکتری‌ها از آن‌ها تغذیه می‌کنند. از آنجا که عرق سایر نقاط بدن حاوی مقادیر زیادی نمک است، باکتری‌ها به آسانی نمی‌توانند از محتویات عرق استفاده کنند.

اگر تهویه‌ی ناحیه‌ی تناسلی به علت پوشیدن لباس‌های تنگ به‌خوبی برقرار نباشد، کم‌‌کم ناحیه‌ی تناسلی بوی خاص آزار‌دهنده‌ای می‌گیرد که حتی با شستشو نیز از بین نمی‌رود و چون این ناحیه همیشه به‌علت وجود عرق مرطوب است، احتمال بروز عفونت‌های قارچی نیز بالا می‌رود. افرادی که در تمام طول روز با شلوارهای تنگ و فاق کوتاه کار می‌کنند، اگر به کشاله‌های ران خود با ‌دقت نگاه کنند، ممکن است لکه‌های قهوه‌ای رنگی را ببینند که همان قارچ پوستی است. حال شما راننده‌ای را تصور کنید که در فصل تابستان با شلوار نامناسب روزی ۱۰ ساعت مسافرکشی می‌کند. حدس بزنید که این فرد به‌علت گرمای بیش از حد ناحیه‌ی دستگاه تناسلی، مختل‌شدن جریان خون، مختل‌شدن جریان عصبی و تعریق بیش از حد که امکان تبخیر مناسب آن وجود ندارد، در دراز مدت دچار چه مشکلاتی خواهد شد.

 

منبع: هفته نامه سلامت - دکتر محمدرضا صفری نژاد، اورولوژیست

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۷
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ق.ظ

جملات طلایی شیطان

فرهنگ گفتاری ما اثری فوق العاده زیادی در شکل گیری رفتار ها ی ما دارد. درک میزان این تاثیر نامحسوس مترتّب بر بررسی چند مقدمه و مثال و در نهایت نتیجه گیری است:

1-    اغلب ما با الفاظِ در ذهنمان فکر می کنیم. کافی است چند لحظه ای به آنچه در ذهنمان به عنوان فکر کردن می گذرد توجه کنیم، آنگاه به وجود و هیمنه این گفتگوی درونی پی می بریم. می بینیم که همواره در حال جفت و جور کردن الفاظ درون ذهنمان برای رسیدن به فکر جدیدی هستیم. به غیر از کسانی که با سالها ریاضت های فکری و عقلی به عقل مستفاد رسیده اند، اغلب ما با الفاظ و کلمات فکر می کنیم.

در این میان نباید فراموش کرد که عقل هم دارای مراتبی است که از جمله آن عقل محض، مُدرِک مفاهیم اولیه، عقل تحلیلگر، مُدرک مفاهیم مجرد و در نهایت عقل، متصل به مفاهیم مجرد می شود. از طرفی بر خلاف قوای دیگر که خودشکوفا هستند، قوه عاقله تنها زمانی بارور می شود که تمرین عقلی صورت بگیرد. رهایی از کمند الفاظ در فرایند تعقل در اواخر مرتبه سوم و مرتبه چهارم عقل اتفاق می افتد که از هر هزار فیلسوف پخته یکی به این مقام می رسد. از این رو قبل از این مرحله، ما در تفکِرمان دربند الفاظیم.

2-    عمده تفکرات ما ناخود آگاه است. چند بار تا بحال به صورت خودآگاهانه فکر کرده ایم؟ اغلب افکار ما بصورت واکنشی در مقابل پدیده های اطراف است و کمتر برای کسی پیش می آید در برخورد با مسئله ای بنشیند همه جوانب مثبت و منفی را بسنجد، به هر کدام نمره دهد و در نهایت بر اساس آن فکر کند، چراکه که فکر بر خلاف وهم، زمان بر است. حالا اگر محاسبه کنید خواهید دیدکه تعداد زیادی از گزاره های قبول شده درذهنمان به صورت ناخودآگاه وارد شده اند.

3-    منشأ ناخود آگاهِ ما،  از وروی های خود آگاه ماست. افرادی مثل یونگ می گویند ناخود آگاه از تکرار تجربه جمعی گذشتگان پدید می آید. اما باید دانست که عمده ناخود آگاه ما از مسائل خودآگاه حسی، خیالی، وهمی و عقلیِ خود ما شکل می گیرد. از تر کیب همین ورودی های انبار شده در خزانه ذهن است که افکار جدید بوجود می آید. به همین خاطر است که اینقدر بر کنترل ورودی های ما تاکید شده است.

نفس چیزی را فراموش نمی کند و فقط ممکن است دستیابی به آن برایش مشکل شود. هر عکس و فیلمی که می بینیم و یا لفظی که می گوییم و می شنویم  و در کل هر چه وارد نفس ما شود تاثیر ناخودآگاه خود را در تفکرات ما می گذارد. خطر ناخودآگاه این است که معیاری برایش نداریم.

از این سه مقدمه به راحتی واضح شد که:

اگر الفاظی که بکار می بریم حامل بارِ درستی نباشند، خود به خود درون نفس را تخریب می کنند.

برای درک بهتر این مطلب چند مثال را بررسی می کنیم:

حدود 15 سال پیس مسئله ای بر سز زبانها افتاده بود که آیا ما اول ایرانی هستیم یا مسلمان. جواب های مختلفی با تحلیل های معمولا ضعیفی ارائه می شد که در نهایت عموم مردم  با استناد به قدمت بیشتر ایران نسبت به اسلام می گفتند ما اول ایرانی هستیم و سپس مسلمان. گذشته از ایرادات زیادی که به این نحو پاسخ ها وارد بود، می شد با کمی دقت به یک مغالطه در این مسئله پی برد. در سوال مطرح شده کلمه اول آمده بود، در حالیکه پشت پرده منظور کسی که آن را طرح کرده بود اولویت و اهمیت بود نه قدمت زمانی. یعنی اگر به دو راهی انتخاب رسیدی کدام را انتخاب می کنی. آن شیطان می دانست که عموم مردم کمتر به تفکر خودآگاه می پردازند و با استدلالی دم دستی می پذیرند ما اول ایرانی بوده ایم. چه بسا فردی که اول را با معنای قدمت می پذیرد، همچنان درونش اسلام را اولویت می دهد. اما این شیطنت درست در سالهایی صورت گرفته بود که محرم با نوروز تلاقی پیدا کرده بود و هر فرد دغدغه مند را به تصمیم گیری فرا می خواند. اینجاست که آن جمله به ظاهر ساده که در ذهن به صورت خودآگاه پذیرفته شده بود، در فضای ناخودآگاه ما بالا می آمد ولی این بار با معنای اولویت ایرانیت. مثلا قنادی که سالها دهه محرم را تعطیل می کرد و به احتمال زیاد این تصمیم را از طریق تفکر واکنشی و نه خودآگاه گرفته بود، در فضایی که ترسیم شد به سادگی با تفکر ناخودآگاه دیگری به مدد الفاظ انبار شده در ذهنش به این نتیجه می رسد که دیگر این کار را نکند حتی در سالهای بعد از این تلاقی.

 بحث قرآنی در اهمیت الفاظ

در سوره مبارکه احزاب آیه شریفه 70 آمده: یَأَیهّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ قُولُواْ قَوْلًا سَدِیدًا

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! [خودتان را] از [عذاب‏] خدا حفظ کنید و سخن استوار بگویید.

سدید علاوه بر نهی از استعمال سخنان نادرست به حرف های چند پهلو نیز اشاره می کند. در آیه بعد می فرماید اگر چنین کنید خدا کارهایتان را اصلاح می کند. پس معلوم می شود اگر مراقب الفاظی که می گوییم نباشیم دنیا و در پی آن آخرتمان اصلاح نمی شود. حتی یک جمله نیز سرنوشت ساز است. ما باید مراقب الفاظ باشیم چراکه ما تفکرِ فارغ از الفاظ نداریم. حتی در معنایی دقیق تر در سوره مبارکه ق آیه 18 شریفه آمده: ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید ( انسان)از دهانش هیچ چیزی ادا نکند مگر اینکه نزد او نگهبانى آماده( آن را ثبت می کند).

در عرب به هسته خرمایی که فرد از دهان بیرون می آورد لفظ می گویند و کنایتاً به هر آوای معنی دار و بی معنایی که از دهان خارج می شود، اطلاق می کنند. این آیه می فرماید نه تنها ادای کلمات، حساب و کتاب دارد بلکه هر آنچه تلفظ کنیم در ما اثر گذار است. حتی اصوات به ظاهر بی معنا.

چند نمونه از الفاظِ بی حسابِ متداول

زمانی به فهرست کردن جملات متداولی که در پی هر کدام تفکری غلط پنهان بود، پرداخته شد. اکثر تکه کلام های طنز تلویزیونی از این دستند. اتفاقا جملاتی که با طنز در نفس می نشینند بسیار نافذ ترند:

برو حالشو ببر! یعنی آزادی قوه شهوت و غلبه بر عاقله.

حالا بببینیم چی میشه! همان جمله کلیدی شیطان در تسویف است که بسیاری از بی اردگی ها ریشه در همین جملات تناور شده در نفس دارد.

حالا مگه چی میشه!/ یک شب هزار شب نمیشه!/ همین یک باره!/ خوش باش!/ دلت پاک باشه! همه از جملاتی اند که گناه را کوچک می شمرند.

عیسی به دین خود و موسی به دین خود!/ کسی رو که تو قبر دیگری نمی ذارن! این جمله ها ما را از امر به معروف و نهی از  منکر باز می دارند.

این ها مشتی از خروارها جملات بی حسابی است که شبانه روز استفاده می کنیم. جملاتی که به سادگی می پذیریم و نمی دانیم که به سادگی نمی شود آنها را از نفس خارج کرد. چراکه اینها به دلیل استعمال زیاد مثل سلول های سرطانی و ویروس های کامپیوتری در همه جای نفس رسوخ کرده اند. پس در مقام پیشگیری باید مراقب ورودی های خود باشیم و اینکه هر گزاره ای را به سادگی نپذیریم که اصلاح سرنوشت ما در گرو همین هاست. چند درصد از عادات رفتاری و گفتاری ما خودآگاهند؟ اغلب ما فحش های زیادی را شنیده ایم که به کار نمی بریم، چونکه ابدا صلاحیت کاربرد آنها را نپذیرفته ایم. قدم بعدی تلاش برای پاک سازی نفس از جملات موجود است که نیاز است بدون معطلی به تهیه فهرست و مقابله با آنها بپردازیم و بدانیم که هیچ کس به غیر خود ما برای ما کاری نمی کند. پس هرچه زودتر دست بکار شویم.

الحمد لله ربّ العالمین

 




منبع: Gofteman-bartar.ir

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۷
قاصد

سؤال:


آیا اصلاً وجود نسلی مانند انسان قبل از حضرت آدم بوده است یا نه و اگر بوده دین در این باره چه می‌گوید؟
آیا وجود 124 هزار پیامبر از اولین انسان تا کنون به اثبات رسیده، اگر رسیده است؛ مستندات آن چیست؟


پاسخ: 

سوال شما از دو بخش تشکیل شده است :
سوال اول :
مطلبی را که در خصوص وجود انسان هایی قبل از انسان فعلی که از نسل حضرت آدم(ع) مطرح فرمودید به صورت های گوناگون در روایات مطرح شده است. مثلا امام باقر(ع) به جابر بن یزید می گوید: گویا تو گمان می کنی که خداوند فقط این عالم را آفرید و بس و همچنین گمان می کنی که خداوند بشری غیر از شما نیافریده است؟ آری به خدا قسم خداوند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید و تو در آخر این عالم ها و آدم ها هستی. (1)
برخی از اندیشمندان اسلامی بر اساس این روایات معتقدند که «آدم(ع)» نخستین انسانی نبوده که گام بر روی کره خاکی نهاده است، بلکه قبل از او انسان های دیگری بوده اند که به دلایل نامعلومی نسلشان منقرض گشته است.(2)
با جمع بندی آیات و روایات مطرح شده در خصوص وجود انسان هایی قبل از حضرت آدم می توان به این نتیجه رسید که پیش از حضرت آدم(ع) انسان های تکامل نایافته ای بوده اند که از بینش و آگاهی حضرت آدم(ع) و نسل او برخوردار نبودند این آدمیان در قالب و صورت حیوانی نبوده اند و نیز تنها زندگی غریزی بر آنها حاکم نبوده است. ولی به شکل انسان کنونی که دارای زندگی توأم با آگاهی و مسؤولیت باشند نیز نبوده اند، نسل این انسان ها به دلایلی که فعلا بر ما مجهول است منقرض شده اند و آنگاه خداوند متعال حضرت آدم(ع) را به صورت کاملا مستقل و مجزا با اوصاف و ویژگی های منحصر و مختص به خود از گل آفرید؛ انسانی که دارای آگاهی، بینش، تعقل چشمگیر و.. بود و انسانی که گل سر سبد جهان هستی و نمایانگر اوصاف الهی است.
سوال دوم :
در بحار الانوار روایاتی نقل شده است که تعداد پیامبران را 124 هزار نفر ذکر کرده است. شماری از این روایات عبارت است از:
1. حضرت رسول می‏فرماید: «خداوند 124 هزار پیامبر آفریده و من گرامی‏ترین آنان نزد خداوند هستم . . . و 124 هزار وصی آفریده که علی (ع) گرامی‏ترین آن‏ها نزد خداوند و بهترین ایشان است.» (3)
2 . امام زین العابدین (ع) فرمود: «هر کس دوست دارد 124 هزار پیامبر با او مصافحه کنند، امام حسین (ع) رادر نیمه شعبان زیارت کند; چرا که ارواح پیامبران از خداوند برای زیارت حضرتش اذن می‏گیرند و به آنان اجازه داده می‏شود و پنج نفر از ایشان اولوالعزم هستند». (4)
3 . ابوذر (ره) از پیامبر خدا (ص) سؤال کرد: پیامبران چند نفرند؟ حضرت رسول (ص) فرمود: «124 هزار پیامبر ....(5)
4 . شیخ صدوق (ره) در کتاب اعتقادات می‏فرماید: «عقیده ما (شیعه امامیه) در تعداد انبیا این است که آنان 124 هزار نفرند و هر کدامشان وصی‏ای دارند.» (6)
5. ابوذر نقل می کند که از پیامبر اکرم (ص)،‌ پرسیدم: یا رسول اللّه پیمبران چندند؟ فرمود: یکصد و بیست و چهار هزار، عرض کردم: پیمبران مرسل (که علاوه بر پیغمبرى مقام بالاترى به نام رسالت هم دارند که در تفسیر آن خلاف است) چندند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر، عده‏ى زیادى، گفتم نخستین پیغمبر که بود؟ فرمود: آدم.(7)
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر «المیزان‏» ، بعد از ذکر روایت ابوذر (ره) در تعداد انبیا، می‏فرماید: «قسمت اول این حدیث که مشتمل بر تعداد پیامبران است، از مشهورات است که شیعه و سنی در کتب شان نقل کرده‏اند. صدوق در «خصال‏» و «امالی‏» از حضرت رضا (ع) از پیامبر خدا (ص) و از زید بن علی از اجدادش از امیرالمؤمنین (ع) و ابن قولویه در «کامل الزیارة‏» و سید در «اقبال‏» از امام سجاد (ع) و در «بصایر الدرجات‏» از امام‏باقر (ع) روایت کرده‏اند. (8)
بنابراین، منشا شهرت چنین تعدادی، روایات یاد شده است.
نکته آخر اینکه با توجه به تصریح برخی ازاین روایات مانند آنچه که از ابوذر رحمه الله نقل شد، ابتدای این 124هزار پیامبر حضرت آدم بوده و نسلهای قبل از ایشان از این انبیاء بهره ای نداشته اند. البته اگر دارای عقل و شعور و اختیار بوده باشند پیامبرانی داشته اند که آنها را مانند این نسل از انسانها هدایت و ارشاد کنند. لکن آنچه که مسلم است از این 124 هزار پیامبر کسی اختصاص به نسل های گذشته ندارد.
پی نوشت :
1. شیخ صدوق، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1403هـ.ق، ج 2، ص 450 و نیز علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء‌، 1404هـ.ق ، ج 63، ص 82 - 83.
2. جعفر سبحانی،منشور جاوید، اصفهان، کتابخانه عمومی امیرالمومنین علیه السلام ،1360هـ.ش، ‌ج 4، ص 94 ؛ سیدعلی اکبر قریشی،قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه ، بیتا، ج 1، و 2، ص 49 - 50.
3.علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء‌، 1404هـ.ق ، ج‏11، ص‏30 .
4. همان، ص‏58 .
5. همان، ص‏32 .
6. همان، ص‏28.
7. احمد جنتی ، نصایح ، قم ، نشر الهادی ، 1382هـ.ش ،‌ ص 371.
8. علامه طباطبائی ،المیزان،پیشین، ج‏2، ص‏144 .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۴
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ق.ظ

ازدواج فرزندان آدم، چگونه بود؟

سؤال:


فرزندان حضرت آدم با چه کسانی ازدواج کرده‌اند؟ آیا آنان با خواهران خودشان ازدواج کرده‌اند؟ آیا آنان با همسرانی از جنس ملک یا جن ازدواج کرده‌اند؟ آیا آنان با انسان‌های دیگر ازدواج کرده‌اند؟ اگر با خواهران خود ازدواج کرده باشند با توجه به حرمت ازدواج برادر و خواهر در تمام ادیان و شرایع، چگونه این ازدواج قابل توجیه است؟

 

پاسخ:

در خصوص ازدواج فرزندان حضرت آدم- به یک اعتبار دو دیدگاه وجود دارد. ما هر دو نظر را به طور اجمال نقل می‏کنیم:

1 ـ فرزندان آدم با هم ازدواج نموده‌اند، این ازدواج اشکال ندارد، زیرا در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهی برای بقای نسل بشر غیر از این راه نبوده، ازدواج آنان با یک‌دیگر صورت گرفته است. ناگفته پیداست که دستگاه قانون‌گذاری از آن خداست: «ان الحکم الاللّه؛ هر گونه حکم راجع به خداست».(1) بر این اساس چه اشکال دارد که به طور موقت و از راه ضرورت، برای عده‏ای این گونه ازدواج در آن زمان بلامانع و مباح باشد و برای دیگران عموماً تحریم ابدی شود؟

علامه طباطبایی در توجیه این نظریه و ازدواج در ادیان می‏فرماید:

و اما اینکه چنین ازدواجى در اسلام حرام است و به‌طورى که حکایت شده در سایر شرایع نیز حرام و ممنوع بوده ضررى به این نظریه نمى‏زند، براى اینکه تحریم حکمى است تشریعى که تابع مصالح و مفاسد است، نه حکمى تکوینى (نظیر مستى آوردن شراب) و غیر قابل تغییر و زمام تشریع هم به دست خداى سبحان است، او هر چه بخواهد مى‏کند و هر حکمى بخواهد مى‏راند، چه مانعى دارد که یک عمل را در روزى و روزگارى جایز و مباح کند و در روزگارى دیگر حرام نماید، در روزى که جز تجویزش چاره‏اى نیست تجویز کند و در روزگارى دیگر که این ضرورت در کار نیست تحریم کند، ازدواج خواهر و برادر را در روزگارى که تجویزش باعث شیوع فحشا و جریحه‏دار شدن عفت عمومى نمى‏شود تجویز کند و در روزگارى دیگر که باعث این محذور مى‏شود، تحریم کند. خواهى گفت که تجویز چنین ازدواجى هم مخالف با فطرت بشر و همچنین، مخالف با شرایع انبیاست... در پاسخ مى‏گوییم: این سخن که ازدواج خواهر و برادر منافى با فطرت باشد درست نیست و فطرت چنین ازدواجى را صرفاً به خاطر اینکه ازدواج خواهر و برادر است نفى نمى‏کند و از آن تنفر ندارد، بلکه اگر نفى مى‏کند و اگر از آن تنفر دارد براى این است که باعث شیوع فحشا و منکرات مى‏شود و باعث مى‏گردد غریزه عفت باطل گردد و عفت عمومى لکه‏دار شود و پر واضح است که شیوع فحشا به‌وسیله‌ی ازدواج خواهر و برادر در زمانى است که جامعه گسترده‏اى از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگارى که در تمامى روى زمین غیر از چند پسر و چند دختر از یک پدر و مادر وجود ندارند و از سوى دیگر مشیت خداى تعالى تعلق گرفته که همین چند تن را زیاد کند و افرادى بسیار از آنان منشعب سازد، دیگر عنوان فحشا بر چنین ازدواجى منطبق و صادق نیست. پس اگر انسان امروز از چنین تماس و چنین عملی نفرت دارد به خاطر علتى است که گفتیم، نه اینکه به حسب فطرت از آن متنفر باشد، به شهادت اینکه مى‏بینیم مجوسیان در قرن‌هایى طولانى (به‌طورى که تاریخ ذکر مى‏کند) ازدواج بین خواهر و برادر را مشروع مى‏دانستند و از آن متنفر نبودند و هم اکنون به‌طور قانونى در روسیه (به‌طورى که نقل شده) و نیز به‌طور غیر قانونى یعنى به عنوان زنا در اروپا انجام مى‏شود».(2)

2 ـ در اینجا احتمال دیگرى نیز هست که گفته شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسان‏هاى پیشین ازدواج کرده‏اند. زیرا طبق روایاتى آدم اولین انسان روى زمین نبوده، مطالعات علمى امروز نیز نشان می‌دهد که نوع انسان احتمالاً از چند میلیون سال قبل در کره زمین زندگى می‌کرده، در حالى که از تاریخ پیدایش آدم تاکنون زمان زیادى نمی‌گذرد، بنا بر این باید قبول کنیم که قبل از آدم انسان‏هاى دیگرى در زمین می‌زیسته‏اند که به هنگام پیدایش آدم در حال انقراض بوده‏اند، چه مانعى دارد که فرزندان آدم با باقی‌مانده‌ی یکى از نسل‏هاى پیشین ازدواج کرده باشد. ولى همان‌طور که گفتیم این احتمال با ظاهر آیه‌ی 1 سوره‌ی نساء چندان سازگار نیست.(3)

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ یوسف (12) آیه 40.

2 ـ ترجمه تفسیر المیزان، محمد باقر موسوى همدانى، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین،‏ ج 4، ص229 -230

3 ـ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353ش، ج3، ص247.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۰۲
قاصد
سه شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۴۷ ق.ظ

اسرار نام های حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

اسرار‌ نام‌های‌ حضرت فاطمه(س)

حضرت امام صادق (ع) فرمودند که مادر ما نزد خداوند تعالی 9 اسم دارد.

فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.


فاطمه:

رسول خدا فرمود: زیرا او و شیعیانش از آتش جهنم قطع شده‌اند. (فاطمه به معنای قطع‌شده و بریده است.)

و نیز امام صادق (ع) فرمود: زیرا او از هر شر و بدی بریده شده است و نیز چون مردم از رسیدن به معرفت کامل او قطع شده اند.

 

صدیقه:

زیرا او هرگز در زندگی جز راست نگفت و هر آنچه پدر بزرگوارش فرمود، تصدیق کرد.

رسول خدا به امیرالمومنین فرمود: یا علی، من به فاطمه سفارش‌هایی کرده ام که به تو بگوید. او هر چه گفت بپذیر، زیرا او راستگوست، بسیار راستگو.

 

مبارکه:

برکت به معنای خیر فراوان است و از فاطمه نسل فراوانی به عالم اسلام هدیه شده . لذا در بعضی از تفاسیر آمده است که در آیهی « انا اعطیناک الکوثر» ( ای رسول گرامی ما به تو خیر کثیر عطا کردیم) منظور، فاطمه (س) است.

 

طاهره:

امام باقر (ع) فرمود: زیرا او از هر ناپاکی ظاهری و هر گونه ناپاکی دامن، مبری است.

و نیز طبق روایات متعدد، آیه تطهیر( انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) درباره حضرت فاطمه  نازل شده است. پس فاطمه طاهره است زیرا هر گونه رجس و پلیدی و ناپاکی از وجود مقدسش دور است.

 

زکیه:

زکاه هم به معنای رشد و نمو و هم به معنای طهارت است، بنابراین زکیه هم یعنی از فاطمه نسل پرباری پا به عرصه وجود خواهد گذاشت و هم اینکه او وجودی است پاک و طاهر .

 

راضیه:

زندگی کوتاه حضرت فاطمه با غم و اندوه و نیز با تلاش و سختی همراه بود. او زندگی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشت ولی هرگز لب به شکایت باز نکرد، بلکه همواره خدای بزرگ را شکر می‌کرد و راضی بود د.

روایت شده روزی رسول خداحضرت فاطمه را دید که لباس خشنی بر تن داشت و با دست‌های مبارکش آسیاب می‌کرد در حالیکه طفل کوچک خود را هم شیر می‌داد. رسول خدا گریان شد و فرمود: ای دخترکم، تلخی این دنیا را بچش، برای رسیدن به شیرینی آخرت.

 

حضرت فاطمه نه تنها لب به شکایت باز نکرد، بلکه عرض کرد: ای رسول خدا، من خدا را برای نعمتهایش سپاسگزارم.

 

و نیز روزی امیرالمومنین از رسول خدا خواست اگر ممکن باشد برای فاطمه مستخدمه ‌‌ای بگیرد، اما رسول خدا تسبیح فاطمه را به آنها تعلیم فرمود. حضرت زهرا پس از شنیدن این دستور پیغمبر اکرم سه بار فرمود: من از خدا و رسولش راضیم.

 

مرضیه:

تمام کارهای حضرت فاطمه مورد رضایت خدا و رسول بود. رسول خدا هیچ گاه بر فاطمه غضب نکرد، به او خرده نگرفت و برعکس، گاهی می‌فرمود: فداها ابوها. (پدرش به قربانش) .

این چنین است که رسول خدا رضای فاطمه را رضای خدا می‌دانست و می‌فرمود: خدا از غضب فاطمه غضب می کند و از رضایت او راضی می‌شود.

 

محدثه:

امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود می‌آمدند و با او سخن می‌گفتند.

در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول بوده اند.

 

زهرا:

امام صادق فرمود: زیرا نور آن بانوی مکرمه در یک روز سه بار برای امیرالمومنین می‌درخشید، و چون در محراب عبادت می‌ایستاد نور درخشنده او برای اهل آسمان می‌ درخشید همانگونه که نور ستارگان برای اهل زمین می‌درخشد.

 

* برخی نامهای دیگر حضرت فاطمه (س)

حصان (محفوظ)، حره (آزاده، شریف)، سیده (بانوی محترم)، عذراء (پرده نشین)، حوراء (فرشته، حوریه)، مریم کبری (مریم برتر)، نوریه (تابناک، درخشنده ) و نام آن بانو در آسمان، منصوره (یاری‌شده) است.



منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۹:۴۷
قاصد